ادب اول مرید را رعایت ادب از اهم مهمات است زیرا گفته اند : ألطَّرِیقُ کُلُّها ادَبٌ( طریقت تمامش ادب است ) و حضرت مجدد الف ثانی ، امام ربانی قدس سره درمکتوبات خود فرموده ، طریق ما سراسر ادب است و هیچ بی ادب به خدا نرسد .شیخ مثنوی علیه الرحمه فرمود :از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب و جلب دلها باز ادب است ، هرگاه در صحبت شیخ ، مرید مودب باشد در دل شیخ به محبت قرار گیرد و به قدر ادب منظور نظر الهی گردد انشاءالله .ادب دوم : مرید باید بر ظاهر اوامر شیخ لِمَ نگوید ( یعنی اینکه اگر شیخ مرشد در طیطریق و سلوک به مریدش امری را فرمود بر مرید واجب است که از در انکار بر نیامده  و از علت آن نپرسد و به انجام آن مبادرت ورزد چرا که اولیای مرشد همواره مصلحت مرید را میبینند همچنان که شیخ حافظ میفرماید : به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها ) زیرا بزرگی فرموده :مَن قالَ لِشَیخِهِ لِمَ لا یفلح أبَدَا ( کسی که به شیخش چرا بگوید رستگار نمیشود ) بلکه در امتثال امر شیخ خود ، مبادرت نماید ، خواه معنی داند خواه نداند .ادب سوم : مرید باید در هیچ امری از امور شیخ ، خیانت نکند و در احترام شیخ کوشیدن از لوازم داند .ادب چهارم : مرید را باید که هیچ بایست و خواست نباشد بلکه بر مراد پیر قائم باشد ،
بایستِ خود ( خواستهای درونی ) را در بایست پیر گم کند . شاعر میفرماید : ترک کام خود بگیرد از برای کام پیر ...ادب پنجم : مرید در حضور شیخ با هیچکس معانقه و مصافحه و مکالمه و مناظره نکند بلکه چشم خوابانیده نه از وجه فضولی ( چشم به زیر اندازد اما نه برای تجسس ) .ادب ششم : سلب اختیار است ، باید مرید در هیچ امری دنیوی و اخروی و کلی و جزئی بی اجازت شیخ شروع نکند ، حتی نخورد و نبرد و نیاشامد و نیاید و نرود و نخسبد و نخیزد و نگیرد و ندهد الا به اجازت شیخ نباشد .ادب هفتم : مرید باید از مکروهِ شیخ ( یعنی آنچه که شیخ نمی پسندد ) خود را نگاه دارد به أقصی وجوهی ( کمترین شیوه ها ) هرچه معلوم کند که مکروه شیخ است از او مُحترز باشد ( دوری گزیند ) و اعتماد بر حُسن خُلق و کمال حلم شیخ نکند .ادب هشتم : مرید باید که در مجموع امور منتظر و مترصد ( یعنی منتظر فرصت نشستن )بود که بر لفظ مبارک شیخ چه میگذرد و زبان شیخ را چون شجره ی موسی علیه السلام داند ( یعنی همچنانکه کلام حق از درختی بر حضرت موسی آشکار شد ممکن است کلام حق از زبان پیر بر مرید عرضه شود ) و به یقین داند که در جویبار بی ینطقُ و بی یَسمَعُ و بی یُبصر ( به وسیله من سخن میگوید و به وسیله من میبیند و میشنود ...حدیث قدسی ) سیراب شده و شیخ را به مشابهِ بحر مواج ( دریای پر از امواج ) داندکه مملو از دُرّ علوم و جوهرِ معرفت است ،
به هر وقت از عنایت ازلی در تموّج می آید والسلام علی من اتبع الهدی .آداب مریدی . از فرمایشات حضرت شیخ عبدالقادر گیلانی ...شایسته است که وقتی اراده می کند که به وسیله شیخ خود را تادیب کند ُ آن را با  ایمان و باور و اعتقاد قبول کند و بپذیرد که در دنیا عملی برتر از آن نیست تا اینکه به وسیله شیخ منتفع شود و خداوند او را قبول کند .اسرار شیخ را که در حال خدمت متوجه شده محفوظ بدارد زیرا به درستیکه صدق وراستی بین او و خدایش در عقد ارادت او وشیخش قرار دارد و در محافظت آن
 بکوشد تا وقتی که شیخ آن را فاش سازد که این برای مرید بهتر است از مخالفت با شیخ جدا پرهیز کند . زیرا که مخالفت با شیخ مانند سم مهلکی است که فقط می کشد . پس به هیچ وجه نه به صراحت و نه به کنایه با شیخ مخالفت نکند
 و تلاش کند هیچ چیزش را از شیخ اعم از اسرار و احوال پنهان نکند و هیچ کس غیر شیخش را نیز از آن مطلع نکند مگر به امر شیخ و شایسته نیست توبه اش را بشکند و ارادتش را فسخ کند زیرا از بدترین و بزرگترین گناهان در طریقت ُ فسخ بیعت است و بر مرید واجب است که ملازمت کند به به انجام اوامر شیخ که برای تادیب او صادر نموده است . و اگر کوتاهی از او در انجام تکالیفش سر زد واجب است که آن را به شیخ بگوید و از او بخواهد برای توفیق و تلاش و رستگاریش همت به او بدهد و...شیخ ابن انبوجه تیشتی میگوید : مرید باید در شریعت پیامبرخود صلی الله تعالی علیه و سلم نیک بیاندیشد . پس اگر مرتبه و مقام پیامبر خود صلی الله تعالی علیه وسلم را با مرتبه پیامبران و رسولان دیگر در محبت و تعظیم و استمدا د و دل از دیگران بریدن بخاطر  او و قانونگذاری (شریعت ) یکی بداند ، این نشانگر اینست که کافر خواهد مرد . مگر اینکه محبت الهی شامل او شده و عنایت ربانی او را دستگیری کند . حال اگر این را دانستی ، پس مرید باید با شیخ خود همچون پیامبرخود در تعظیم و بزرگداشت و محبت و استمداد و دل کندن از همه چیز ، بخاطر او باشد و هیچکس را با او در این امور همسان ندیده و کسی را با او شریک نسازد .و از دیگر آدابی که برای مرید در ارتباط با شیخش وجود دارد آنستکه، از شیخ سئوال  نکند و همواره ساکت باشد و برای کسی و با کسی سخن نگوید . مگر اینکه شیخ با او سخن گفته و او جواب فقط ایشان را بدهد . و بخاطرهمتائی شیخ با پیامبری عمل

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: در بیان آداب مرید علوم غریبهمتافیزیکهاله ها

تاريخ : 6 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

treasure-book

 
وقتی ما با کسی که دوستش داریم روبرو می شویم ، هاله های ما باز می شوند و با هم  می میرند وقتی دو نفر عمیقاً عاشق یکدیگر باشند، هاله های ما همدیگر را دفع می کنند آیا تا به حال کسی را ملاقات کرده اید که در همان نظر اول از او بدتان می آمده است و به هیچ دلیلی برای این تنفر پیدا نکرده اید؟ هاله ی شما هاله ی او را دفع و در حقیقت به شما هشدار می دهد از او دوری گزینید در نتیجه ،  کسی که همیشه افکار منفی دارد ، هر کسی را که وارد زندگی اش می شود از خود می راند .
عده ای از مردم خون آشامهای روحی هستند این افراد انرژی آئورای شما را تخلیه می کنند تا خودشان تغذیه شوند آیا تا کنون بعد از سپری کردن ساعتی در  کنار دیگری ، احساس کرده اید تمام انرژی تان از بین رفته است ؟ احتمال اینکه آن شخص خون آشام روحی باشد زیاد است . این افراد نگون بخت معمولاً  دیدگاهی جدی دارند، از مسایل روحی بی خبرند ، فاقد عزت نفس هستند .
آنان آگاهانه یا ناخودآگاه انرژی دیگران را می مکند که این به نفع آنان است ولی   طرف مقابل را تخلیه و رنجور می کند . اگر شما به خون آشامی روحی زندگی می کنید ، لازم است بیاموزید چگونه ازآئورای خود محافظت کنید . تفکر منفی نیز بد است . مردی را می شناسم که در حرفه اش بسیار موفق است اما احساس می کند عزت و احترامی را که سزاوار آن است ، نمی بیند . این احساس کم کم او را به مرحله ی بیزاری کشانده و آشکارا بر طبیعت آئورای او اثر گذاشته و آن را کدر کرده است .
تعجبی ندارد که دیگران خود را از سر راه او  کنار می کشند و از او اجتناب می کنند ، که همین مساله باعث می شود او حتی منفی تر شود و در سنین پیری فردی تنها و غمگین باشد . با این حال او قادر   است این حالت را تغییر دهد . اگر او گله و شکایتهای واقعی و خیالی گذشته اش را رها کند و سرمستانه دم را غنیمت بشمارد ، هاله اش تغییر می کند و   بازتابی از واقعیت تازه ی او می شودو بار دیگر خواهد توانست مردم را به خود جذب کند . آئورا در بدو تولد وجود ندارد، ولی با اولین دم و بازدم مرحله ی آغاز آن قابل روئت است .
ظاهر شدن آئورا بیانگر این است که آئورا حاوی انرژیی است که از راه  تنفس جذب بدن می شود و بعد به صورت پرتو به بیرون می تابد . گواه بعدی این مساله پیشرفت قابل توجه اندازه و رنگهای هاله های افرادی است که به طور  مداوم ورزش می کنند و صحیح نفس می کشند . هاله ی نوزاد اساساً بی رنگ است، ولی تا سه ماهگی او نقره ای رنگ و کم کم تبدیل به رنگ آبی می شود که دلالت بر افزایش هشیاری او دارد این افزایش  بخصوص بین یک تا دو سالگی قابل توجه است. هر چه کودک بزرگتر شود ، هاله ی او هم بزرگتر می شود .
رشد و درخشندگی تدریجی هاله ، توانایی بالقوه  ی کودک و رنگهای نهایی هاله ی او آشکار می کند . در طول رشد ، رنگ آبی به عنوان رنگ زمینه در هاله ی کودک باقی می ماند و غالباً دیده شده است که  فقط وقتی فرد بیمار است لکه ای خاکستری رنگ به طور واضح در هاله ی او دیده می شود .  همچنان که کودک رشد می کند ، غبار زرد رنگی دور سر او نمایان می شود که نشان دهنده ی آغاز تفکر اوست . کودک در طول پنج یا شش سالگی اطلاعات را مانند اسفنج به خود جذب می کند همچنان که او بر اطلاعات خود می افزاید رنگ زرد شفاف تر و سیرتر می شود ، و وقتی آموزش کودک رسماً آغاز می شود ،  آئورهای او رنگهای حقیقی خود را باز می تاباند که در سراسر زندگی او باقی خواهد ماند .
آئورا باید رنگهایی غلیظ و تقریباً درخشنده از خود ساطح کند . به هر حال شخصیت ما از راههای متعدد و ظریف آئورای ما را تغییر می دهد برای مثال فرد  سخاوتمند هاله ای وسیع با رنگهای شفاف بالقوه دارد ، و از سوی دیگر ، فرد خسیس هاله ای کوچک و کدر دارد که رنگهای آن تا حدی غبار آلود به نظر می  رسد . افراد میانه حال هاله ای دارند و غلظت و اندازه ی آن به خلق و خوی آنان در زمان بستگی دارد .
اگر آنان احساسی بخشنده و سخاوتمندانه داشته باشند   ، آئورای آنان به طور برجسته ای زیباست ، و وقتی افکاری به ذهنشان خطور کند که به نحوی نادرست و متظاهرانه باشد ، هاله ی آنان منقبض و کدر می شود وقتی کسی عاشق است ، هاله اش باشکوه ترین حالت ممکن را به خود می گیرد هاله ی عاشقان گسترده است و رنگهای آن به طور درخشنده در رقصند . وقتی دو نفر عاشق یکدیگر باشند ، هاله هایشان در هم ترکیب می شود و هاله ای واحد تشکیل می دهد که به سوی آسمان کشیده می شود . افرادی که  .

ذاتاً خوب و مهربان هستند، هاله های زیبا و بزرگی دارند .خانواده های بسیاری از این گونه افراد این مساله را بسیار عادی تلقی می کنند ، اما آنان زندگی خود را به آرامی وقف کمک به دیگران و کردار نیک می کنند که  ممکن است طرف توجه و قدردانی واقع شود یا نشود .همان طور که می دانید،توانایی دیدن هاله می تواند بسیار مفید و همچنین عملی باشد . به این ترتیب وقتی در حضور فردی سخاوتمند و مهربان و دوست  داشتنی هستید یا وقتی با فردی نادرست و شیاد برخورد می کنید که قصدش سوء استفاده است ، می توانید به این مطالب پی ببرید .

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: هاله بینی چیست؟(قسمت پنجم)هاله هاماورا طبیعتهاله ی دیگران آئورا

تاريخ : 5 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

treasure-book

در سال ۱۹۶۰ جان اوت(John Ott) یکی از محققان برجسته ی نورشناسی کشف کرد که چشم قادر است دو عمل کاملاً متفاوت انجام دهد وقتی نور وارد  چشم می شود ، از راه عصب بینایی به مغز می رسد و در نتیجه ما می توانیم ببینیم . او همچنین متوجه شد هسته ی سلولهای شبکیه ی چشم نور را  دریافت و اطلاعات را به هیپوتالاموس(Hypothalamus) منتقل می کند . هیپوتالاموس برآمدگی کوچکی شبیه به آلوست که در قسمت پایین مغز قرار دارد و  برکارهای مهمی مانند حس تعادل و میل جنسی و توازن تنشهای عصبی و سنگینی وزن نظارت دارد .

همچنین کار غده ی هیپوفیز را که یکی از غدد ترشح   کننده ی داخلی است تحت تاثیر قرار می دهد . جان اوت نظریه اش را چنین مطرح کرد که نوری که به غده هیپوفیز فرستاده می شود نا خودآگاه باید بر رشد سلامت ما اثر بگذارد این کشف در زمینه رنگ زمانی و تشخیص سلامتی در هاله ی نورانی کاربرد بسزایی دارد .اگرچه آئوراها از نور به وجود نیامده اند ، وجود نور برای دیدن آنها ضروری است . هاله های نورانی در زیر نور خورشید گسترش می یابد و در فضای دربسته جمع  می شوند . بدیهی است در تاریکی مطلق جمع وجورتر می شوند آنها به طور کامل محو نمی گردند، بلکه به شکل رشته های انرژی آبی رنگ ظریفی دیده می  شوند.

وقتی بچه بودم لذت می بردم که سرم را زیر لحاف ببرم و نوک انگشتانم را به یکدیگر نزدیک کنم و رشته های باریک انرژی را بین آنها ببینم .بی شک در طول تاریخ کسانی قادر بوده اند هاله ی نورانی را ببیند ، هر چند در همین سالهای اخیر دانشمندان توانستند صحت و سقم وجود این احاطه ی  نامریی را که روحیون همیشه قادر به دیدن آن بوده اند معلوم کنند . در حقیقت ، عده ای از مردم وقتی بچه هستند می توانند هاله ی نورانی را ببینند ، ولی  وقتی بزرگ می شوند این توانایی را از دست می دهند .

تجربه ی من که ناگهان هاله ی نورانی دور بدن آموزگار موسیقی ام را دیدم ، تجربه ی غیر متداولی در  کودکان نیست و من به عنوان کودک بسادگی آن را پذیرفته بودم. فقط وقتی ما بزرگ می شویم و یاد می گیریم که این چیزها به طور فنی ناممکن است ، این  توانایی را از دست می دهیم . خوشبختانه ، امروزه پدران و مادران و آموزگاران نسبت به سی- چهل سال پیش روشنفکرتر شده اند و استعدادهای بالقوه ی  روحی را در کودکان تشویق می کنند به هر حال در این مقوله هنوز هم راه درازی در پیش است .همزمان که آگاهی خود را در مورد هاله ی نورانی گسترش می دهید، متوجه می شوید که گهگاهی هاله نورانی گسترش را می بینند ممکن است به طور نا  منتظر با کسی که به او اهمیت می دهید روبرو شوید و چون از دیدن او به وجود آمده اید ناگهان هاله نورانی او را ببینید اگر هاله ی کسی را تیره و کدر دیدید چه  بسا هشدار باشد اگر کسی یکباره در اختیار خود را از دست بدهید، احتمال این زیاد است که شما هاله ی قرمز رنگ چرکینی را که ناگهان دور او ظاهر می شود ، ببینید اگر فردی عملی سخاوتمندانه و بزرگوارانه انجام دهد ، هاله ی او احتمالاً گسترش می یابد و برای مدت کوتاهی مربی می شود .

چند سال پیش در یک  میهمانی به موقعیتی ناگوار برخوردم . ناگهان آئورای مردی که آن سوی اتاق نشسته بود ،نظرم را جلب کرد. آئورای او کم سو و بی رمق بود و به من می گفت که او بیمار است . دو روز بعد آن مرد در گذشت مدتها در این فکر بودم که چرا ناگهان هاله ی او را دیدم در حالی که هاله ی دیگر افراد حاضر در اتاق را نمی دیدم . اکنون گمان می کنم هاله او در واقع به من علامت می داد که او در شرف رفتن به دنیایی دیگر است . آئورها به طرق مختلف دیده می شوند .

معمولاً به صورت میدانهای انرژی شبیه به تخم مرغی بزرگ که کاملاً دور بدن را احاطه کرده است ، دیده می شوند و در حقیقت ، بسیاری از مردم آئورا را هاله ی تخم مرغی توصیف می کنند . بیشتر هاله ها تا چند سانتی متری دور بدن ادامه پیدا می کنند . اعتقاد بر این است که شخص هر چه عارف تر و روحانی تر باشد ، هاله ی او بزرگتر است رشته های نیرو و انرژی درون این تخم مرغ بزرگ قرار دارد که از تمام جهات متشعشع می   شود و مراحل فکری و احساسی و سلامت و استعداد بالقوه ی فرد را منعکس می کند .آئوراها از میدانهای انرژی تشکیل شده اند و با زوایای عمود بر هم در جریان هستند . اولین جریان آن از بالا به پایین و در مسیر مستقیم است و میدانهای انرژی  با زوایای عمود بر آن خطوط افقی دور بدن جریان دارند . دست آخر، سایر امواج انرژی از سر و ستون فقرات به سمت بیرون هاله جاری می شود تمام این امواج مورب هستند و شبکه ی درهم تنیده انرژی مغناطیسی راایجاد می کنند .آئوراها از لایه های مختلف تشکیل شده اند بعضی از واسطه های روحی می توانند چندین لایه (معروف به کالبدهای ظریف) را ببینند ولی بیشتر افراد آموزش دیده قادرند دست کم سه لایه را ببینند .

در تعبیر و تفسیر سنتی هر لایه ی آئورا نشان دهنده ی حوزه ی متفاوتی از زندگی است . برای نمونه، آئورای ذهنی بر مراحل فکر و آئورای کیهانی بر احساس نظارت دارد به هر حال ، ما در زندگی روزمره معمولاً با ترکیبی از این آئوراها سر و کار داریم . ما وقتی فکر می کنیم ،  احساسات خود را به کار می گیریم ، یا وقتی احساسی برخورد می کنیم ، کمی فکر هم در آن دخیل است امروزه ما آگاهیم که همه چیز در هم تنیده شده و  یکدیگر را کامل می کند و در نتیجه مایلیم کلیت آئورا را ببینیم .اثیر مضاعف استثنایی منحصر به فرد است ، احاطه کننده ای بسیار ظریف و تقریباً نامریی است که در حدفاصل چهار و نیم اینچی دور بدن قرار دارد . اثیر  مضاعف در طول خواب منبسط و در ساعات بیداری منقبض می شود به نظر می رسد مانند باطریی کار می کند که در طول شب خود را شارژ می کند .وقتی مردم برای اولین بار قادر به دیدن آئورا می شوند، اثیر مضاعف را همچون فضایی بین کالبد خاکی و آئورای اصلی می بینند وقتی دید آنان قویتر شد ، متوجه می شوند که رنگ اثیرمضاعف متمایل به خاکستری است ، تموجی مداوم دارد حرکت می کند ، تغییر رنگ می دهد . حرکت مداوم داخل اثیر مضاعف  رنگهای متنوع درخشانی ایجاد می کند که بسیار ظریف است و دایم تغییر می کند .

گاهی اثیر مضاعف را هاله ی سلامتی می نامند ، زیرا محل بیناری به شکل لکه ای تیره یا شکننده در حرکات هاله مشهود است . این سطح به استخری راکد و تاریک در میان اثیر مضاعف می ماند. از دست دادن رنگ اثیر مضاعف نیز می تواند دلیل بیماری باشد. احتمالاً به همین دلیل است که غالباً رنگ آن را خاکستری تشریح کرده اند . نکته ی جالب توجه این است که حتی پیش از اینکه کسی از بیماری خود آگاه شود می توان بیمار بودن او را از روی هاله ی او تشخیص داد. اگر مردم در این زمینه اگاهی داشته باشند می توانند با طی مراحلی قبل از هر اتفاق فاجعه آمیزی ، سلامت خود را به دست آوردند . تعجبی ندارد که بیشتر شفادهندگان روحی بر روی اثیر مضاعف کار می کنند .وقتی به یکی از دوستان من که از آن سیگاریهای آتش به آتش بود گفتند هاله اش خاکستری شده است ، سیگار را ترک کرد و طی چند هفته هاله اش دوباره  مثل گذشته شفافیت خود را به دست آورد. اگر اوسیگار را ترک نمی کرد، همان طور که هاله اش آشکارا هشدار داده بود سلامتش در معرض خطر قرار دارد ، به  بیماری سختی مبتلا می شد .حتی افکار ما می تواند بر روی اثیر مضاعف تاثیر بگذارد . اگر ما به طور مداوم افکار منفی یا خصمانه داشته باشیم، این افکار در نهایت در اثیر مضاعف ما مریی  می شوندافکار مثبت و سازنده و اعمالی این چنینی بر سلامت ما اثری سودمند دارد و همچنین اثیر مضاعف را زیبا می کند. آئورای اصلی دور کالبد اثیری را فرا  گرفته است .

عده ای آن را به شکل تعدادی غلاف مجزا می بینند در شرق برای توضیح آن از واژه ی کوشاس(Koshas) استفاده می شود که معنای آن غلاف  است آئورا حتی تا چند متری هم می تواند امتداد یابد و گروهی افرادی هم که هیچ اطلاعی از مسایل روحی ندارند می توانند آن را احساس کنند یا ببینند  چنین می نماید که آئورا در دو اندازه امتداد می یابد و در نور خورشید ارتعاش دارد ، و احتمالاً به این دلیل است که ما در تابستان بیش از زمستان احساس  شادابی و سرحالی می کنیم .اولین بار که آئورا را ببینم ، تقریباً ابر مانند و سفید رنگ به نظرمان می رسد ، اما وقتی کم کم دید ما بهتر شود ، رنگهای آن را هم می بینیم هر هاله ای رنگی  اصلی دارد که اطلاعات مهمی را درباره شخص آشکار می کند این رنگ بیانگر احساسات و ذهنیت و خلق و خوی فرد است .

علاوه بر این ، هاله دارای  شعاعهای رنگی متفاوتی است که از بدن ساطح می شود و در سرتاسر هاله می درخشد عده ای آن را امواج فکری تلقی می کنند ، و به طور یقین افکار و  احساسات ما بشدت بر هاله ی ما اثر می گذارد .   بنابراین عبارت متداولی مانند از شدت خشم سرخ شد یا از شدت حسادت کبود شد ، بی دلیل نیست . این امواج فکری می آیند و می روند و به صورت بخش دایمی هاله تلقی نمی شوند هیچ کس هفته ها یا ماهها از شدت خشم سرخ نمی ماند اما به هر حال، افکار و احساسات منفی می تواند تغییرات دایمی در   هاله ایجاد کند در چنین مواردی رنگهای طبیعی و درخشان و با شکوه هاله تبدیل به رنگهای کدر و زننده ای می شود که حتی شرارت آمیز به نظر می رسد .

تعدادی از مردم اشکال هندسی متنوعی در هاله ی خود دارند و باور بر این است که این اشکال دارای مفاهیم ویژه ای است . برای مثال ، شکل دایره به معنی   رضایت بخش و خشنودی درونی و کمال است مثلث نشانه ی این است که شخص از دیگران حمایت می کند یا مورد حمایت دیگران است . شکل ستاره بیانگر  توانایی روح و روان است . علاوه بر این ، گاهی شما می توانید علامتهای دیگری مانند پیکان، حلقه ، صلیب ، هلال ، قیف و شکلهای متنوع دیگری را در میان آئورای افراد ببینید . شکل  پیکان معمولاً وقتی ظاهر می شود که فرد تحت تاثیر فشار عصبی قرار دارد ، بخصوص وقتی زمان ماندن در این حالت طولانی شود . صلیب نشان دهنده ی این  است که فرد مایل به تصمیم گیری نیست ، و این شکل معمولاً در هاله های افراد ترسو و دو دل دیده می شود . اشکال حلقوی یا قیف مانند و یا هلالی شکل بیانگر جدی بودن افکار فرد است و غالباً آنها را شکلهای تفکری می نامند .
نکته ی جالب توجه این است که این اشکال به ندرت در هاله های افرادی که دارای مشاغل ذهنی هستند ، دیده می شود . شما این اشکال را در هاله ی  افرادی می بینید ، که بنا به دلایلی بیش از حد معمول از مغز خود استفاده می کنند . من بارها این اشکال را در آئورای اشخاصی دیدم که مسائل معنوی آگاه  می شدند اما سعی می کردند آن را خارج از استدلالهای منطقی توجیه کنند .بعضی از این اشکال و طرحها ممکن است اشکال فکری باشند در این صورت شما متوجه می شوید که برای چند ثانیه به چشم می آیند و بعد ناپدید می شوند  ، زیرا بیشتر ما نمی توانیم فکری را به مدت طولانی در ذهن خود نگاه داریم . معمولاً این اشکال نمونه هایی از افکار ما هستند که ممکن است چند ماه یا چند سال و یا تا آخر عمر باقی بمانند . شما به طور معمول این اشکال را در افراد خردمند و روحانی می بینند . هاله ی ما تمام مدت در برابر هاله ی دیگران واکنش نشان می دهد .

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: هاله بینی چیست؟(قسمت چهارم)هاله هاماورا طبیعتهاله ی دیگران

تاريخ : 5 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

treasure-book

انسانهای اولیه نیز قادر بودند آئورا را ببینند . در بسیاری از حکاکی های روی سنگ و نقاشیهای کهن پوشش عجیبی به دور سر افراد نقش بسته است . این پوشش بخصوص در طراحیهای به دست آمده از منطقه ی وال کامونیا(Val Camonica) در شمال ایتالیا چشمگیر است . عده ای از مولفان اظهار نظر کرده اند که در این مساله ثابت می کند ما در زمانهای قدیم بازدید کنندگانی از کرات دیگر داشته ایم . شاید این مسئله درست باشد اما احتمال زیادی هم وجود دارد که این تصاویر ترسیمی ساده و ابتدایی از هاله نورانی باشد ، بخصوص که بعضی از این نقاشیها به گونه ای رسم شده که به نظر می رسد پرتوهایی دور سر را احاطه کرده است .
سربندهای روسای قبایل بومی آمریکا ممکن است ترسیمی از هاله ی نورانی باشد کشیشهای مایان(Mayan) نیز سربندهای بنفش رنگ بر سر می کرده اند .در تصاویر به جا مانده از قدیسان قبل از مسیحیت هاله هایی طلایی و درخشان به دور سر انان دیده میشودذ این حلقه هااطراف سر در تصاویر مصریان باستان و هندیها و یونانیها و ایتالیایی ها نیز دیده می شود که بی شک ترسیمی از هاله های نورانی است . در کتابهای مقدس هر تمدنی از هاله ی نورانی یاد شده است . می گوید وقتی حضرت موسی از کوه پایین آمد ، هاله ای دور سر او را پوشانده بود : او نمی  دانست که پوست صورتش درخشنده است تا اینکه با یهوه(Yahweh) گفتگو کرد . و وقتی هارون و تمام فرزندان بنی اسرائیل موسی را دیدند ، پوست صورتش  به قدری درخشان بود که آنان نتوانستند به او نزدیک شوند .هومر(Homer) شرح می دهد که آئورا غبار درخشانی است از ذات الهی سرچشمه گرفته و  همچنین نشانه ی قدرت بشر است . حدود ۲۶۰۰ سال پیش ، زمانی که پیروان مکتب فیثاغورث شروع به گنجاندن آن در آموخته هایشان کردند ، برای اولین بار هاله های نورانی وارد نوشته های غرب شد .عده ای از مردم بر این عقیده اند که هاله ی نورانی از زمان خلقت بشر تا کنون قدرت واقعی هستی را نشان می دهد . هندوها آن را انرژی پرانا(Prana) می  نامند . در پولینزیا(Polynesia) آن را مانا(Mana) می نامند .
مسمر(Mesmer) آن را مغناطیس حیوانی نام نهاد. بارون ون ریچن باخ(Baron Von Reichen Bach) آن  رااُد(Od) نامید ، و امروز روحیون آن را نیروی اثیری می نامند . عرفا و قدیسان قرون وسطی قادر بودند چهار نوع آئورا را ببینند : نیمباس (هاله ی خدایان ) (Nimbas) هالو (هاله ی خورشیدی) (Halo) آئورولا(هاله ی مقدسان)  (Aureola) گلوری(Glory).دو آئورای اول دور سر را احاطه کرده است ، آئورولا بدن را در بر گرفته است و گلوری ترکیبی از سه آئورای دیگر است که سرتا پا فرا می گیرد . مومنان و مقدسان آشکارا دارای آئوراهای هالو و نیمباس قوی بودند که براحتی دیده می شود و نقاشان آن را به تصویر کشیده اند . پاراسلسوس(Paracelsus) (1541-1493) فیلسوف و پزشک مشهور سویسی جزو اولین کسانی بود که در مورد آئورامطالبی نوشته او بعد از فارغ التحصیل  شدن از دانشگاه به سراسر اروپا سفر کرد و اوقات زیادی را با کولی ها و کیمیاگران گذراند .
او همچنین تاجایی که می توانست درباره ی گیاهان دارویی و  دندانسازی و اشراق معلوماتی کسب کرد. اطلاعاتی که او در طول آن دوران به دست آورده بود در نوشته هایش به چشم می خورد .پاراسلوس معتقد بود نیرویی حیاتی در درون و اطراف موجودات زنده است که می توان برای شفای بیمار از آن استفاده کرد در سال ۱۵۲۸ ، او مجبور شد از  عنوان پرفسور پزشک و جراح استعفا کند ، زیرا آموزشهای او خارج از اعتقادات ارتدوکسی(Orthodox) بود . در سال ۱۵۴۱ ، پیشخدمت یکی از پزشکانی که با نظریات پاراسلسوس مخالف بود ، او را از پنجره به بیرون پرتاب کرد و او بر اثر جراحات وارده در گذشت .اسحاق نیوتون(Isaac Newton) (1642-1727 ) پزشک و ریاضی دانی بود که فرو افتادن سیبی از درخت باعث شهرت او شد . نیوتون با اندیشه در این مورد  توانست به سه قانون اساسی علم مکانیک دست یابد که منجر به کشف قانون جاذبه گردید .
به هر حال ، او مردی با استعدادهای چندگانه بود که بر روی زمینه  های متفاوت کار می کرد . او به عنوان ریاضی دان روش حساب جامعه و فاضله را ابداع کرد ، در علوم ترکیب نور سفید را کشف کرد ، و به عنوان فردی عادل  سرپرست ضرابخانه بود . در سال ۱۶۶۶ ، نیوتون به عنوان فیلسوف مفهوم حوزه ی نیرو یا امواج نیرویی را که دور موجودات زنده را احاطه کرده است ، گسترش  داد .همچنین او اولین کسی بود که نور سفید را از بین دو منشور عبور داد که به ایجاد قانون شکست و انعکاس نور منجر شد . علاقه ی او به امواج نیرو و همچنین به نور و رنگ ، او را در جایگاه یکی از محققان پیش کسوت در هاله ی نورانی (آئورا) قرار داد .فرانزمسمر(Franz Mesmer) (1734-1815) پزشک ونیزی ، کسی بود که به نیروی جاذبه علاقمند شد و برای درمان بیمارانش از نیروی مغناطیس کمک گرفت . او اعتقاد داشته در بدن انسان نیرویی مشابه نیروی مغناطیس وجود دارد .
مسمر در سال ۱۷۷۵ کتابی تحت عنوان کشف معناطیس حیوانی منتشر و به نقاط  مختلف سفر کرد تا نظریه ی خود را در این زمینه به مردم ثابت کند .متاسفانه روش نمایشی عجیب و غریب و مخالف با حرفه ی پزشکی او باعث شد در سال ۱۷۸۴ جلسه ای با ریاست بنجامین فرانکلین(Bengamin Frankin)  تشکیل و او به عنوان فردی دغلباز معرفی شود .نام مهمترین فرد بعدی در تاریخ ائورا ، بارون کارل ون ریچن باخ (۱۷۸۸-۱۸۶۹) کاشف قطران است ریچن باخ متخصص ذوب فلزات و صنعتگری آلمانی بود که وقتی مردم عقایدش را نپذیرفتند ، نا امید شد و سرانجام تصمیم گرفت نظریات خود را از راه نوشتن مطالبی تحت عنوان اُدو مغناطیس مستقیماً به مردم ارائه دهد .

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: هاله بینی چیست؟(قسمت اول)هاله هاماورا طبیعت

تاريخ : 5 / 7 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 1251 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب تریلر فیلم
  • وب ساح
  • وب احسان
  • وب باشگاه خبرنگاران